سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دیده دوست از [دیدن] عیب های محبوب، نابیناو گوشش از [شنیدن] زشتیِ نقص هایش ناشنواست . [امام علی علیه السلام]
بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» میلاد بقیه الله مبارک باد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( چهارشنبه 88/5/14 :: ساعت 6:30 عصر )
»» بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین

 

ربُّ الارض ، امام الارض

به نام صاحب عصر ؛

        به نام شاهد دهر ؛

                 به نام قایم فجر

به نام پروردگار هستی ، چشمه عشق و مستی

    به حقّ غیب الوجود             به حقّ سرّ السجود

    زکــاف کرب و بلا              ز نای دشت نوا

به غمزه ای زینبی :

این بار بوی نرگس از سرزمین وحی است

      مسیح در رکاب است آماده باد و باران ...

 

این بار شاه خلقت در دیده و عیان است

      زیرا معارف عشق در جوف سینه ها هست ...

 

معنای بقیه الله، فراتر ازمفهوم عام،به معنای باقی مانده خداست . باء او، باء بسم الله قرآن است و قاف او کل قرآن ؛ واشاره به قله قاف دارد چرا که در زیارت حضرت بقیه الله می خوانیم :  السلام علیک یا شریکه القرآن ؛ و یای او، یای حسین است که همانا مهدی حسینی است .

 

 بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین؛ که خیردر این آیه همان کوثر فاطمی است .امام ثانی عشر یعنی حضرت بقیه الله شاخصه فاطمی دارد و ایشان نیز مادری است و اسوه حسنه برای او مادرش فاطمه است . لقد کان لی فی ابنه رسول الله اسوه حسنه؛

 

 بقیه الله برای چه کسانی خیر است ؟ کسانی که مومن هستند و به غیب ایمان آوردند. الذین یومنون بالغیب که غیب نیزحضرت بقیه الله است

 

 و در هنگامه ظهور حضرت شعار یا لثارات الحسین را سر می دهند؛چرا که شاخصه ایشان حسینی بودن است و اولین زمزمه شان  إن جدی الحسین قد قتلوه عطشانا است  و به فرموده خودش هر صبح و شام بر جد غریبش حسین می گرید. پس نشانه مومن بودن و ایمان به غیب داشتن ،حسینی بودن است وزمانی مهدوی خواهیم شد که حسینی شویم و بقیه الله برایمان خیر می شود .

 

                                          


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( جمعه 87/4/7 :: ساعت 3:0 عصر )
»» ای خدا مهدی نیامد

ای خدا مهدی (عج) نیامد

ey khoda

شد زکف صبر وقرارم                    طاقت دوری ندارم

در رهش چشم انتظارم                  «ای خدا مهدی نیامد»

دل همی سوزد زداغش                  چون شقایق های باغش

از کجا گیرم سراغش                    «ای خدا مهدی نیامد»

نیست جز او گفت وگویم                هر طرف در جستجویم

سوزم وهر لحظه گویم                   «ای خدا مهدی نیامد»

ای شب،ای مه،ای ستاره،               شدزغم دل پاره پاره

    ورد من باشد هماره                     «ای خدا مهدی نیامد»

در غم عشقش بنالم                         همدم آه وفغانم

هست از آن ورد زبانم                    «ای خدا مهدی نیامد»

جلوه اش هر دیده جوید                    راه عشقش دل بپوید

کعبه هم هر لحظه گوید                   «ای خدا مهدی نیامد»

گل جمالش را ستاید                       سرو سر بر خاک ساید

در چمن بلبل سراید                       «ای خدا مهدی نیامد»

تا به کی این بی قراری                   در غمش بی اختیاری

تا به کی گویم به زاری                   «ای خدا مهدی نیامد»

آه آه از درد هجران                        آه از دوریّ جانان

صبرمن آمد به پایان                       «ای خدا مهدی نیامد»

هست وصلش آرزویم                     در صفاومروه جویم

در طواف کعبه گویم                     «ای خدا مهدی نیامد»

دل چو گل خواهد شکفتن                مژده ی وصلش شنفتن

تا به کی بایست گفتن                    «ای خدا مهدی نیامد»



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( پنج شنبه 86/8/17 :: ساعت 9:12 عصر )
»» انس با او که یادش شیرین است

انس با او که یادش شیرین است

 



انگیزه‏هاى انس
یکى از نعمت‏هاى بزرگ خداوند به انسان، این است که پنجره آشنایى با خویش را بر روى او گشوده است و انسان‏ها مى‏توانند با آفریننده و اداره‏کننده و کمال‏بخشِ عالم و آدم، گفتگو کنند و نیازها، مشکلات، موفّقیت‏ها و شکست‏هاى خویش را بدون واسطه با او در میان بگذارند. ارتباط و گفتگوى فرزندان آدم با هستى بخشِ مهربان و آگاه و توانا، براى او شیرین، زیبا و دیدنى است. در دعاى زیباى جوشن‏کبیر - که مؤمنان، هزار نام و صفت خدا را زمزمه مى‏کنند -، چنین آمده است:
یا من ذکره حُلوٌ!(1) اى که یاد او شیرین است!

و امیرمؤمنان، در نهج البلاغه چنین با خداى خویش راز و نیاز مى‏کند:
الهى! تو بهترین و با دوام‏ترین انیس و همدم دوستان خویشى...، و دل‏هایشان شیداى توست. اگر غربت، آنان را به احساس تنهایى گرفتار سازد، یاد تو به آنان انس و الفت مى‏بخشد.(2)
انسان، بدون یاد خدا، در این دنیا غریب و تنهاست. احساس فقر و کمبود اقتصادى، احساس ضعف و ناتوانى، احساس پوچى و بى‏هدفى، و احساس بى‏کسى و بى‏پناهى، بر ذهن و زندگى انسان، گَرد اندوه و غم مى‏پاشد و امید و نشاط را از او مى‏گیرد. هیولاى سیاه خطرها، کمبودها و ابهام‏ها، آفاق زندگى را تیره و تار نشان مى‏دهد.

انسان، خود و همه جهان را در چهار راه حادثه‏خیز فقر و بیمارى و پیرى و در نهایتْ مرگ مى‏بیند و با خود مى‏اندیشد که: در این کانون حوادث و آفات و آسیب‏ها و خطرها چه باید کرد؟ و به کجا باید پناهنده شد؟ کدام پناهگاه، امن‏تر و مطمئن‏تر است؟ و کدام نیروى آگاه و توانمندى مى‏تواند انسان را در زیر چتر حفاظت خویش، سامان دهد.

یاد خدا، نقطه امید انسان در برابر همه خطرها و گنجینه بى‏زوال و بى‏کران انسان در برابر همه نیازهاست. یاد خدا، نگاهبانى مطمئن و سایبانى نیکو بر سرِ انسان‏هاست.
از سوى دیگر، وقتى انسان اوج تدبیر و زیبایى و نظم و آگاهى را در آفرینش خویش و جهان پیرامونش مشاهده مى‏کند، شیفته و دلباخته «ربّ العالمین» مى‏شود و مى‏خواهد تا با مبدأ این همه زیبایى و نعمت، ارتباط برقرار کند و با او به گفتگو بنشیند. میل دارد تا با او انس بگیرد و گوهر حمد و سپاس خویش را به آستانش تقدیم کند. ترانه حمد و ستایش و شکر و سپاس، بر لب هر آفریده او نقش مى‏بندد و در برابر بزرگ‏ترین هنرمند، مهربان‏ترین مهربان، آگاه‏ترین آگاه، و تواناترین توانا، گل واژه‏هاى تکبیر و تسبیح و حمد و سپاس، بر دل و زبان انسان، جارى مى‏شود و فروتنى و احترام، او را فرا مى‏گیرد.

انسان آگاه، در برابر الطاف و نعمت‏هاى بیکران حضرت دوست، سر به سجده سپاس مى‏گذارد. وقتى بشر، توانایى خدا بر ایجاد حرکت‏ها و آرامش‏ها را مشاهده مى‏کند، بى‏اختیار، زبان به شعار: «لاحول ولا قوّة الّا باللَّه» مى‏گشاید. وقتى کمبودها، نقص‏ها و ضعف‏هاى خویش و دیگر انسان‏ها و موجودات عالم مادّه را به واقع ببینیم، از اعماق دلمان گل واژه «سبحان اللَّه» جوانه مى‏زند و آیات تقدیس و تنزیه، نمودار مى‏گردد. بدون استمداد از او هیچ کارى به سامان نمى‏رسد و همه ضعف‏ها، لغزش‏ها و کاستى‏ها در پرتو عنایات او جبران شدنى، بخشودنى و اصلاح‏شدنى است.

گل واژه‏هاى اُنس
انس با خدا، انگیزه‏هاى فراوانى دارد و محتواى گفتگوى انسان و خدا، مختلف است که همه، دیدنى و شنیدنى‏اند.
عبارات زیر، ده «نماد» یاد خدا در زندگى انسان و دیگر آفریده‏هاى جهان‏اند:
1) اللَّه اکبر، 2) الحمدللَّه، 3) سبحان اللَّه، 4) لا اله الا اللَّه، 5) الشکر للَّه، 6) لاحول و لا قوّة الّا باللَّه، 7) أستغفر اللَّه، 8) أعوذ باللَّه، 9) بسم اللَّه، 10) اللهم صلّ على محمد و آل محمد.
هر لحظه، هر روز، و هر ساعت، از بام تا شام، آفاق هستى از این زمزمه‏هاى قدسى آکنده است.
هرکس به زبانى سخن از لطف تو گوید:
بلبل به غزلخوانى و قمرى به ترانه

شیوه‏هاى گفتگو
گاهى با خدا آهسته و آرام سخن مى‏گوییم، گاهى زمزمه و ترنّمى میانه داریم، و گاهى به آواز بلند او را مى‏خوانیم و با تمام توان، ناله و فغان بر مى‏آوریم، از او استمداد مى‏جوییم و «یا رب، یا رب» مى‏گوییم. درست است که در گفتگو با خداوند باید آداب و وظایف خود را بشناسیم و رعایت کنیم؛ امّا مهم، راهیابى به آستان قدس ربوبى، انس با او و شکفتن گل‏هاى عشق و اندیشه بر ذهن و زبان ماست. فرشتگان خدا، سرودهاى جاوید نیایش را مى‏خوانند و هیچ‏گاه، احساس خستگى نمى‏کنند. پیامبران خدا و امامان معصوم(ع)، آموزگاران بزرگ این نغمه‏هاى قدسى و غزل‏هاى ملکوتى‏اند. و شهیدان، آنانى‏اند که ترانه تسبیح سر داده‏اند. چرا انسان، این سرودهاى زیباى زندگى را نیاموزد و شیرین‏ترین و خوش‏بوترین مایه «آرامش روح» را درنیابد؟

یاد خدا، هم آوایى انسان با نظام آفرینش و کارگزاران هستى، و پاسخگویى به فراخوان پیام‏آوران توحید، و هم‏گامى با فرشتگان پاک الهى است.

آثار انس
یاد خدا، غبارزدایى از آیینه دل‏هاست.(3)
یاد خدا، قبله‏نماى قلب‏هاست.(4)
یاد خدا، سایه آرامش روانِ انسان‏هاست.(5)
یاد خدا، راه و رسم پارسایان است.(6)
یاد خدا، گشت و گذار و تنفّس در بوستان زیباى بهشت است.(7)
یاد خدا، فروغ دل مؤمنان است.(8)
یاد خدا، داروى بیمارى‏هاى روحى انسان است.(9)
یاد خدا، مایه زندگى دل‏هاست.(10)
یاد خدا، امواج معرفت و محبّت الهى است که بر ساحل لب‏هاى عارفان و عاشقان، نمایان مى‏شود.(11)
یاد خدا، مایه شادى هر انسان پارسا و لذّت اهل یقین است.(12)
شروع کارها با یاد و نام او، پایان تلاش‏ها با سپاس و ستایش او، پناه بردن به خدا در برابر همه آسیب‏ها و آفت‏هاى برونى و درونى، و گریختن از خطرهاى قطعى و احتمالى، به سوى دژ امن و استوار اوست، و آمرزش‏خواهى و استغفار از لغزش‏ها و خطاهاى فکرى و عملى و توجّه به عظمت، قداست، توحید، قدرت‏ها و نعمت‏ها و آیات لطف و عنایت الهى، زمینه‏ها و عواملِ انس و الفت و یاد و نیایش و پیوند روحى انسان به آستان قدس ربوبى است.
ذکر خدا، آبِ حیات انسان‏ها و سرچشمه بقاست. در حدیث نبوى آمده است:
کُلّ أحد یموت عطشاناً إلّا ذاکر اللَّه.(13)
همگان، تشنه مى‏میرند، مگر کسى که به یاد خداست.

محفل انس
علاوه بر شیوه‏هاى ارتباط فردى، گاهى انسان به صورت گروهى و جمعى رو به سوى خدا مى‏کند و محفل و مجلس انس، شکل مى‏گیرد. این گونه یاد خدا، انس الهى و انس انسان‏ها را با هم در مى‏آمیزد. در این محافل یاد خدا، حرکتى گروهى و جمعى است که نمازهاى جماعت و جمعه، از این ویژگى برخوردارند. از این نگاه، مساجد، بوستان معنوى انسان‏هاى با ایمان و پایگاه‏هاى پرواز کبوتران عالم قدس‏اند.

از رسول خدا نقل شده است که:
قال: بادروا إلى ریاض الجنّة، فقالوا: و ما ریاض الجنّة؟ قال: حلق الذکر.(14)
فومود: بشتابید به سوى باغ‏هاى بهشت! گفتند: باغ‏هاى بهشتى کدام‏اند؟ فرمود: حلقه‏هاى یاد خدا.
مجالس و محافل دینى‏اى که انسان را با خدا آشنا کند و درخت معرفت و محبّت خدا و پیغمبران و اولیاى او را در دل انسان بکارد و بارور سازد و او را از اهداف و آرمان‏هاى زودگذر و شخصى دور کند و به سوى اهداف و وظایف الهى و خدمت به بندگان خدا فرا خوانَد، نمونه‏هایى از محافل انس و بوستان‏هاى قدسى‏اند که نسیم آنها روح انسان را به ملکوت مى‏بَرد و شادابى و شکوفایى و عطر انس و عشق معنوى را در زندگى فرد و جامعه مى‏گسترَد.
جلساتِ تلاوت و تفسیر قرآن، نقل و تفسیر احادیث معصومان(ع) آشنایى با نهج البلاغه و صحیفه سجادیه، و برنامه‏هاى معنوى و عبادى‏اى مثل: دعاى کمیل، دعاى سمات، دعاى ندبه، دعاى صباح، زیارت عاشورا، مجالس ذکر تاریخ و سیره پیامبران، مجالس بزرگداشت اولیاى الهى و شناخت معصومان(ع)، مجالس جشن و سرور مذهبى، و جلسات با صفاى روضه و سوگوارى اهل بیت(ع)، همه و همه، بخشى از محافل انس و یادخدا در صحنه جوامع اسلامى و تاریخ ادیان الهى است. تأسیس، گسترش، تقویت واصلاح و تکمیل این جلسات، کارى ارزشمند و گامى بلند در تزکیه اخلاقى و رشد معنوى و عرفانى نسل جوان است.

مسئولان حوزه معارف و فرهنگ اسلامى، اولیاى دلسوز دانش‏آموزان و خودِ جوانان عزیز، باید در برگزارى محافل انس و جلساتِ آشنایى با قرآن و زندگى معصومان(ع) بکوشند و مساجد را به بوستان‏ها و گلگشت‏هاى با صفا و عطرآگین جوانان، تبدیل کنند.
انسان، جز با یاد خدا و انس با او آرام نمى‏گیرد و حیات و شکوفایى و درخشندگى و طراوت و انسانیت او در سایه انس و آشنایى با خدا شکل مى‏گیرد. در روایات اسلامى، تشبیه‏هاى زیبایى درباره یاد خدا و یادآوران او آمده است که جایگاه ذکر وانس با خدا را در فرهنگ پیامبران، نشان مى‏دهد. پیامبر گرامى اسلام فرموده است:
کسى که در میان غفلت‏زدگان، خدا را یاد کند، چون درختى سرسبز در میان گیاهان خشکیده است.(15)
کسى که در میان غافلان، به یاد خدا باشد، به سانِ رزمنده‏اى سلحشور در میان فراریان است.(16)
کسى که در جمع غافلان، خدا را یاد کند، مانند زنده‏اى در میان مُردگان است.(17)
امام صادق(ع) مى‏فرماید:
مَنْ أکثر ذکر اللَّه أحبّه اللَّه، ومن ذکر اللَّه کثیراً، کتبت له برائتان: برائةٌ من النار، و برائةٌ من النّفاق.(18)
هر کس خدا را بسیار یاد کند، خدا او را دوست بدارد، و هرکس خدا را بسیار یاد کند، براى او دو ضمانت‏نامه نگاشته شود: ضمانتى در برابر آتش، و ضمانت سلامت از نفاق و دورویى.
همچنین از آن حضرت نقل شده که فرمود:
ثمن الجنّة لا اله الا اللَّه واللَّه اکبر.(19)
بهاى بهشت، «لا اله الا اللَّه» و «اللَّه اکبر» است.
حال با چه عبارتى خدا را یاد کنیم؟ و در هنگام انس با او چه بگوییم؟ و کجا و کى به سراغ او برویم؟ باید از قرآن و عترت بیاموزیم تا یاد خدا متناسب با آیات الهى، و نعمت‏ها و افعال و ویژگى‏هاى خداوندى باشد و شعارهاى: توحید، تکبیر، تهلیل، تسبیح، تحمید و شکر و استغفار و استعاذه، هرکدام در جایگاه مناسب و ویژه خویش قرار گیرد. هر رفتار و حادثه، زمان و مکان و اوضاع طبیعى و اجتماعى اندیشه و شعار ونغمه هماهنگ خویش را مى‏طلبد و ذکر وشعار خاصّى مى‏خواهد.

درجات انس
یاد خدا، در زندگى فردى و اجتماعى، آثار فراوان دارد. از نظر روانى، زندگى بدون انس با خدا، دشوار و خفقان‏آور مى‏شود و به هر میزان که انسان از «انس ربوبى» محروم شود، در تنگناى بیشتر و شدیدترى قرار مى‏گیرد. میزان انس با خدا در زندگى فردى و اجتماعى بسیار مختلف است و به همان اندازه، افراد و ملّت‏ها از آرامش روحى و امنیت اجتماعى برخوردار مى‏شوند.
درجات انس و یاد خدا را مى‏توان به چند مرحله زیر تقسیم کرد:
1 - انس مداوم و همیشگى که مخصوص اولیاى الهى است: «ذکر دائم».
2 - انس و یادکردِ فراوان، که مؤمنان، به طور معمول از آن برخوردارند: «ذکر کثیر».
3 - انس و یاد اندک خدا، که این ویژگى براى منافقان در قرآن آمده است: «ذکر قلیل».
4 - نسیان خدا، که کافران به طور معمول، گرفتار این حالت هستند: «نسیان خدا».
5 - رویگردانى از یاد خدا، که این مرحله، اوج انحراف و سقوط اخلاقى و معنوى انسان را نشان مى‏دهد: «اعراض از خدا».

خداوند در قرآن، درباره این مرحله فرموده است:
ومن أعرَض عَنْ ذکرى فإنّ لَهُ معیشةً ضنکاً و نحشره یوم القیامة أعمى. قال: ربّ لم حشرتنى أعمى و قد کنت بصیراً؟ قال: کذلک أتتک آیاتُنا فنسیتَها فکذلک الیوم تُنْسى.(20)
هرکس از یاد من روى گرداند، به راستى او را زندگى دشوارى است، و روز قیامت او را نابینا محشور کنیم. او گوید: «پروردگارا! چرا مرا کور محشور کردى، حال آن که بینا بودم؟». خداوند گوید: «آرى! نشانه‏هاى ما آمد و تو آن را فراموش کردى. این چنین امروز فراموش مى‏شوى».
آرى! هرکس که با خدا انس دارد، فضاى هستى را دلپذیر و مطلوب مى‏بیند و با فراموشى خدا و اعراض از وى، زندگى در ظلمت و فضاى بسته و حرکت در حال نابینایى را تجربه مى‏کند.
قرآن، یادآورى مى‏کند که یوسف(ع) به دلیل توجّه به غیر خدا، هفت سال در زندان فرعون مصر مى‏مانَد.(21) و «یونس(ع)» به دلیل تسبیح خدا از شکم ماهى و ظلمات دریا و امواج پُرخروش آن رهایى مى‏یابد.(22)



پاورقیها
1ـ  . مفاتیح الجنان، دعاى جوشن کبیر.
2 . نهج البلاغه، تصحیح: صبحى صالح، خطبه 227.
3 . نهج البلاغه، خطبه 222.
4 . میزان الحکمة، ج 2، ص 970 (ح 6405).
5 . رعد، آیه 38.
6 . سفینة البحار، ج 2، ص 207.
7 . همان، ج 3، ص 207.
8 . میزان الحکمة، ج 2، ص 970 (ح 6404).
9 . همان، ح 6418.
10 . همان، ص 969 (ح 6398).
11 . همان، ص 970 (ح 6425).
12 . همان، ص 965 (ح 6347).
13 . میزان الحکمة، ج 2، ص 967 (ح 6377).
14 . سفینه البحار، ج 2، ص 207.
15 . المَحَجة البیضاء، ج 2، ص 267.
16 . همان جا.
17 . همان جا.
18 . همان جا.
19 . أصول الکافى، محمد بن یعقوب الکلینى، ترجمه: سید جواد مصطفوى، ج 4، ص 284.
20 . طه، آیه 24.
21 . یوسف، آیه 12.
22 . قلم، آیه 48 - 49.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( دوشنبه 86/5/29 :: ساعت 2:22 عصر )
»» امام حسین(ع)

شب شور عالمینه
      شب عباس و حسینه
           دلای دیوونه ، امشب

                  همه بین الحرمینه 
امشب آسمون چی داره؟
              که به پای تو بباره
                  حنای ماه و ستاره
                     پیش تو رنگی نداره  
همه ارض و سماء  
        همه اهل آسمان 
                شده ذکر لبشون
                      یا سفینة النجاة   یا سفینة النجاة ....

                  

تولّد حسین، تولّد خون است:

بیائید می خواهیم، به جشن تولّد عاشورا برویم!
چشم های تیرخوردهء خود را برگیرید؛ دست های اُفتادگی خویش را بردارید ؛ زیباترین زخم های ممکن را در برکنید؛ بیائید برویم.

یا ابا عبدالله! ای برادر زینب!

آن که می خندد، هنوز، مَقْتَل غیرت تو را نشنیده است! آن روز ـ در آن بی آبی ـ تو مگر چه گفتی، که ...

                               



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » محمد ( جمعه 86/5/26 :: ساعت 10:47 صبح )
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

میلاد بقیه الله مبارک باد.
بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین
ای خدا مهدی نیامد
انس با او که یادش شیرین است
امام حسین(ع)

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 0
>> مجموع بازدیدها: 16574
» درباره من

بقیه الله خیر لکم ان کنتم مومنین
محمد
برای تعجیل در فرج آقا امام زمان صلوات

» پیوندهای روزانه

موسسه فرهنگی ورزشی جوانان جنت آباد [100]
دانلود مداحی علیمی [71]
[آرشیو(2)]

» فهرست موضوعی یادداشت ها
انتظار فرج . نیمه شعبان . یا مهدی .
» لوگوی وبلاگ


» لینک دوستان

» صفحات اختصاصی

» لوگوی لینک دوستان


» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب